محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

زندگی یعنی تو

خدایا ممنونم که لطفت شامل حالمون شد(محمد امین سلامتی اش را باز می یابد)

1392/12/8 21:12
نویسنده : مامان و بابا
384 بازدید
اشتراک گذاری

شکرت خدا هزاران بار شکرت که با لطف و نظر شما محمد امینم خوب شد

 

 

радуга сердец

ای جانم بلاخره پسملم حالش خوب شد و مثل سابق داره شیطنت میکنه و اتیش میسوزونه و مامان هم با هر نگاهی که بهش میندازه اول خدا رو شکر میکنه و بعد پر درمیاره میره اسمونا سیر میکنه وبرمیگرده

 

پسرکم این مدت که بیمار بودی مامان اصلا دل و دماغ نداشت بیاد تو وبلاگت اخه یادت باشه که مامان و بابا با وجود نازنین شماست که نیروی ادامه زندگی رو میگیرن شمام که بیمار بشی خدای نکرده اون وقت مامان این شکلیه

 

الهی هیچ وقت بیماری و غم و دردت رو نبینم پسرمقلب

 

بذار بگم از این روزهامون:

شما ماشالا دیگه تند تند سه سوت اگه دلت بخواد خودتو سینه خیز میکشی و به مقصد مورد نظرت میرسونی

 

ذیگه مامان سعی میکنه به هر کلکی شده روزی یک عدد زرده تخم مرغ رو میل کنی گرچه اوایل شدیدا اق میزدی کم میموند دل و روده ات رو هم همراه تخم مرغ  بالا بیاری اما چاره چیه واسه خودت خوبه و دیگه بهش عادت کردی

میل خوبی به خوردن سوپ نشون میدی و منم دو روز یکبار برات با اشتیاق میپزم و شما هم میل میفرمایین

علاقه خاصی به کشیدن موهای مامان و بابا داری اگه رادستت باشه از کندن موهای ما اصلا کوتاهی نمیکنی و مارو شرمنده خودت میکنی

 

به مامان جون و بابا جونو سارا جون علاقه خاصی داری در حد باور نکردنی تا میبینیشون از شوق جیغ بلندی میکشی و دو تا دستاتو تا جایی که میتونی محکم مشت میکنی و به طرفشون دراز میکنی و میخندی یعنی که بغل بغل بغل

 

به سیلی زدن هم علاقه جالبی داری و همش به منو بابایی فیض میرسونی و مام که شاده شاد

pooh130.gif

 

دو تا دندون های پایینیت حسابی تو دهان خوشگلت دلبری میکنن وقتی میخندی آی ناز میشی ای ناز میشی  چند تا از عکسای جدیدت رو برات میزارم

 

 

عاشقتم 

 

 

 

محمد امینم تو بستر بیماری اما مثل همیشه خندان الهی مامان فدات شه

 

 

 

 

 

 

محمد امین در حال تعقیب بابایی 

 

 

 

 

 

محمد امین حاج خانوم می شود بس که علاقه شدید به روسری و چادر مامان جون نشون دادی نتیجش شد ایننیشخند

 

 

 

 

 

 

اینجام به توصیه فامیلای بابایی بردیمت امام زاده صدر الدین توی روستای نیار یکی از رسومات خانوادگی و که بهش میگن (اجاق) انجام دادیم بعدش شما این جوری زیارت کردی.

 

 

 

 

 

ایشالا هیچ وقت غم نبینی پسر خوشگلم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

آرزو-مامان آمینا
10 اسفند 92 10:25
آخ سونیا جوون چه خبر خوشی بهمون دادی خدارو هزار بار شکر ایشالله همیشه شاد و خندون باشه.الهی آمین آفرین محمد امین جوونه خاله ماشالله هزار ماشالله همیشه شیطونی کن تا بیشتر بیشتر بیشتر مامان و بابای مهربون شما خوشحال باشن آفرین خوشگل خاله که سینه خیز میری ایشالله هرچه زودتر 4 دست و پا میری به مامان جوونت نشون میدی که چه استعدادی تو خراب کاری و کنجکاوی و رفتن به جاهای صعب العبورداری آفرین هلوی پوست کنده خاله آرمینا خانم که فقط میجرخه و یه کوچولو عقب عقب میره و خیلی تنبله خاله جوونی بیا به این دخمل ماهم تلاش کردن رو یادبده عسیسم .راستی محمد امین جوون کلاس آموزشی برای دخمل ما بذاری ساعتی چند خاله جوون؟ آخ که این مو کشیدن رو نمیدونم کی به شما نی نی ها یاد داده محمد امین جوون دخمل بودی از همه دخملها قشنگ تر بودیاااا ماشالله ماشالله ماشالله . مامان جوونش براش اسفند دود کن . عسلم چقدر از دیدن روی ماهت انرژی گرفتم خدا نگهدار شما و مامان و بابای مهربونت باشه عسیسم چه قیافه عارفانه و مظلومانه ای کنار ضریح به خودت گرفتی دوستت دارم اونقدر که قابل شمارش نیست . خدا نگهدارت باشه و مواظب خودت باش عسلکم
مامان و بابا
پاسخ
ممنونم ارزو جون که با مهربونی غیر قابل وصفتون همیشه جویای احوال منو پسملم هستین خدارو شکر با دعا های خاله مهربونی چون شما محمد امین کاملا بهبود پیدا کرده و در حال اتیش سوزوندنه خاله جونم ملمونم که به فکله من هستین میبوسمتون هزار تا لاستش خاله جونم من پیشه ارمینا جون یه کم معذبم اخه لوم نمیشه نگاش کنم اگه اجازه بدین از اینجا تله پاتی میکنم بهش نیلو میدم تا اونم مثل من زود زود را بیوفتهلاستی خاله جون اونجا کنار ضریح دعاتون کلدم هرچی الامش تو دنیا هست سرازیر شه تو زندگی شما و ارمینا جون خاله جون چوب کاری میفرمایین محمد امینم تو خوشگلی به پای ارمینا جونم نمیرسه شما بهش لطف دارین محمد امین میگه منم دوستتون دارم بینهایت لاستی مامانم میگن ارمینا جون رو براش ببوسین