محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

زندگی یعنی تو

پست تابت وبلاگ

سال 1394 و این روزای ما

تو سال جدید محمد امین جون هم وارد 21 ماهگیشون شدن و ماشالله هزار ماشالله خیلی شلوغ و ماشالله تیز شده و داره یواش یواش حرف می زنه. ایشالله عکسهای جدیدشون رو تو روزای آینده تو وبلاگ قرار می دیم آخه اینترنت منطقه ما چند روزیه که خرابه و نمی تونیم کار کنیم.
20 فروردين 1394

بارش زیبای برف

امروز 1393/12/14 از صبح ساعت 6 داره برف می باره. هوا سرده ولی برف و بارون یه چیزه دیگه ای هستن که تماما نعمت خداوند به انسانهاست. می خواستم چند تا از عکسهای جدید محمد امین جون رو بزارم ولی درگیر خانه تکانی ام که ایشالله در اولین فرصت سری جدید عکسها رو میذارم. به امید روزی که هیچ جای کره خاکی خشکسالی نباشه و همه راحت و آروم زندگی کنن.
14 اسفند 1393

عکسهایی از تولد تا......

سلام عسلم بهت گفتم جیگرمی؟ بهت گفتم عمرمی؟ بهت گفتم نفسمی؟ حالا میگم دلیل  زندگیمی  تا ابد یاد اون لحظه اولمون بخیر    نفس بودی نفس   1 ماهگی گل پسرم     2 ماهگی     3ماهگی   4ماهگی به دلیل اذیتی که داری باباتو میکنی فعلا نیمه کاره میذارم این پست رو!!!!!!!!!!!!!! ...
10 بهمن 1393

اخرین امپول دوره نوزادی گل پسری

خدایا شکرت تموم شد بلاخره بعد از سه هفته استرس شدیدم روز 6 بهمن امپول سخت هجده ماهگیت رو زدیم و از زیر بار این غول ترسناک رها شدم!!!!!!!!!!!!!! صبح روز دو شنبه بیدار شدی ساعت 10 صبح و بعد تعویض پوشکت ومختصر غذایی که مجبورت کردم بخوری 2سی سی بروفن بهت دادم وبا بابایی بردیمت مرکز بهداشت بعد مراقبتی که ازت شد ماشالا قد و وزنت عالیهو امادت کردیم واسه امپول ها الهی  مامانت فدات شه یکی به بازوی راستت یکی به پای چپ ات بعد کلی گریه زود بردیمت بیرون تا شش عصر حالت خوب بود اما شش به بعد تب ات رفت بالا و داغ   شدی و موقع راه رفتن لنگ میزدی و دل منم برات کباب بود تا ساعت 1 نیمه شب هم نخوابیدی و تب داشتی اما از اون به...
8 بهمن 1393

عزیز دلم 18 ماهگیت مبارک

پسرک 18 ماهه من عاشقتم  مامان فدات شه که اینقدر خوشگل و ملوسی   شیرین زبونم مامان چون ر ژیم داره و از  بابایی قول گرفته که کمکش کنه تا لاغر کنه  بابایی هم باهام همکاری کرد وکیک واسه ماهگردت نگرفت!!!!!!!!!!!!! اخه شما که نمیخوری و زحمتش میفته گردن من و منم که شکموتشریف دارم اینه که کلا قید کیک و شیرینی رو زدیم     خودت به بزرگواری خودت ببخش ما رو
1 بهمن 1393

مامان تنبل و باز بهانه تراشی

الهی مامان فدای نگاه معصومت شه پسرم که مامانت اینقدر تنبله و وبلاگت رو دیر به دیر اپ رمیکنه شرمنده و اما قصه این روزهات: صحبت کردنتخیلی قابل فهم شده و دیگه منظورت رو خیلی راحت میفهمم واژه هارو خوب ادا میکنی و اون سخت هاشم  سعی ات رو میکنی  اما خوب نی نی 18 ماهه هستی دیگه الهی فدات شم 1:به tvمیگی تی بیز 2:به لوستر  میگی:سوستر 3:مبل  فرش و کمد  بخاری رو دقیق و درست تلفظ میکنی 4:دیگه  سین رو سین تلفظ میکنی مثلا: میگی5:سارا اجی 6:اما با اسم من مشکل داری و بهم میگی: اووونا 7:پویا بابا رو گاهی میگی بی با بابا  گاهی  میگی پولا بابا گاهی هم میگی پویا دون که همون پویا جون ...
1 بهمن 1393

ماه گرد آشنايي مامان و بابا

با سلام خدمت همه به خصوص همسر و فرزند عزيزم. اين مطلبي كه مي خوام بذارم مخصوص پسرمون محمد امين كوچولو كه تا وقتي بزرگ شد بدونه مامان و باباش چقدر عاشق هم بودن و هيچ وقت هم هيچ يك از خاطرات خوبشون رو از لحظه آشنايي تا امروز فراموش نخواهند كرد. ديروز همسر عزيزم لفظي شروع نود و دومين سالگرد آشنايي مون رو بهم تبريگ گفتن و منم مي خوام از اينجا شروع اين ماه رو خدمت همسر عزيزم و پسر گلم كه از اين 92 ماه سهمش از با هم بودنمون 18 ماهه خدمتشون تبريگ بگم و عرض كنم كه تا ابد عاشقشون هستم و هيچ وقت به جز مرگ ازشون جدا نخواهم شد. دوستتون دارم تا بي نهايت از طرف پويا و اين شعر زيبا هم تقديم به عشق پاك و مقدسم : اگر دریای د...
6 دی 1393

دور هم و یلدایی ماندگار

امسال دو تا از عزیزترین هامون کنار ما بودن و یلدایی به یاد ماندنی شد و فراموش نشدنی 28 اذر ماه شیرین عزیزم همراه داداش گلم شاهین خان تشریف اوردن اردبیل مارو سوپرایز کردن  شب جمعه با شنیدن اومدن اونا قیافه من این طوری  شده بود شنبه که دیدمشون محمد امینم کمی اوایل غریبی کرد نه که گریه کنه ها فقط بچه ام سر سنگین شده بود   اما بعداکه یخش باز شد شروع کرد به اتیش سوزوندانا   به شیرین جونم میگفت:لی لین اجی به شاهین خانم میگفت:داداش   دور هم حسابی خوش گذشت و از اومدنشون ممنونم   یه خاطره کمی جالب !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ظهرشب یلدا همگی خونه حا...
6 دی 1393

پسرک خوشملم 17 ماهگیت مبارک

عزیز دلم یلدای امسال  مصادف شد با پایان 17 ماهگی شما   17 ماهگیت مبارک نفس من دومین یلدای زندگیت مبارک عزیزم       پسملی من ماشالا این روزا خیلی کنجکاو شلوغ شده طوری که من گاهی بد جوراز کوره در میرم و  اینجوریم اما چاره چیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اینقدر ملوس و خوشمزه هستی که شیطونی هات رو بخاطر اون تحمل میکنیم خاطرات مفصل رو شب برات میزارم فعلا تبریک مامانو بپذیر تا بعد...........   ...
1 دی 1393