اولین چهارشنبه سوری پسملم مبارک

اولین چهارشنبه سوری ناز پسرم مبارک

الهی مامانت فدات شه شاه پسرم  گل پسرم ملوسکی عروسکی با عشوه و ناز و ادات دل میبری

امسال اولین تجربه مامان و پسملی هست که چهارشنبه سوری رو کنار هم جشن میگیرن این برای من یعنی انتهای ارزوهام یعنی خوشبختی محض یعنی لطف خدا یعنی یکی اون بالا بد جور هوامو داره که عسلی مثل شمارو بهم داده و منم شاکرم و همیشه سپاس گذارش خواهم بود

پسرکم یادته که زمستون رو چه جوری گذروندیم با لرز و ترس

لرزمون از سرمای اردبیل بودو و ترسمون از اینکه نکنه شما سرما بخوری که خوردی

اما از عمر زمستون چیزی نمونده به امید خدا سی ساعت

از زمستون سال نود و دو این رو برات یادگاری میزارم 

اما بگم از چهارشنبه سوری مون:

صبح که از خواب بیدار شدیم قربونت برم که اولین کسی بودی که با چهره ورم کرده و وحشتناک مامان روبه رو شدی اما نه گریه کردی نه به مامان خندیدی  و من از نزاکت بینظیر گل پسرم ممنونم

بعد به سرعت با مامان رفتیم دندون پزشکی تا شاید چاره ای واسه ابسه دندون مامانی  باشه که نبود فکر کنم سال نو رو با این قیافه خنده دار اغاز خواهیم کرد

اما خوشحالم سال نویی مردم رو میخندونم نه اینکه گریه بندازم و این خودش جای شکر داره!!!!!!!!!!!!!

بعد رفتیم  خونه مامان جون و اونجا یه کوچولو شادی کردیم

از رو اتیش پریدیم و شعر مخصوص اون خوندیم:زردی من از تو سرخی تو از من....................

یه کوچولو ترقه کبریتی بی خطر انداختیم دو سه تا ابشاری و ...........

شمام که قربونت برماولش چشات چهارتا شده بود و تعجب میکردی اخه این اولین بارت بود آتیش میدیدی بعد از صدای ترقه ها می ترسیدی و کم کم عادت کردی

بعد که بابا جون ابشاری رو روشن کرد تند تند نفس نفس میزدی و ذوق کرده بودی بابایی میگه گاهی نگاه میکردی و زود چشاتو می بستی که نکنه چشات طوریش شه در کل شاد بودی

بعد خوابیدی و ما تو این فرصت شام خوردیم و نوبت اجیل شد و شما مثل فشفشه از جات پریدی و حمله کردی به اجیلها

دیگه نمی دونستیم از اون وسط چه طوری جمع ات کنیم

مامان فدای اون حرکات برق اسای با مزه ات

حالا عکسات رو در ادامه میزارم اما میخوام بدونی مامان  عاشقته و این چهار شنبه سوری بهترین چهارشنبه سوری عمرم بود و از این که هستی و تو اغوشم بهم ارامش میدی ممنونم

دوستت دارم عزیزم