محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

زندگی یعنی تو

29اسفند ماه 92 و پسرک با هوشم

1393/1/19 12:43
نویسنده : مامان و بابا
127 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم سلام

 مامان صبح درگیر رسم خونه تکونی شب عید بود و با بابایی برنامه مون این بود عصر بریم سر خاک مامان بزرگ نازنین و کمی خرید کنیم مامان تند تند کاراشو کرد و ساعت سه بعد از ظهر خبر دادن خاله مینا و دایی حسینم از تهران اومدن و چون واسه ختم مادر بزرگتون نتونسته بودن بیان امروز میان واسه سر سلامتی به بابات

 

این شد که کمی از برنامه هامون عقب افتادیم اما قدم مهمونا همیشه سر چشم ما هستن

 

زود شمارو حاضر کردم و مهمونا اومدن

 

وای که وقتی دیدنت چه ذوقی کردن زن داییم که اصلا شمارو ندیده بودن و خاله مینا اما وقتی 20روزه بودی دیده بودنت.......

 

الهی مامان فدات شه که ابرو داری کردی و غریبی نکردی و بغل همه رفتی دست خاله درد نکنه واسه شما یه سویشرت و یه شلوار جین کادو اورده بودن و زن دایی جونم هم یه کالج خوشگل که بعدا تو بحث عید هات عکساشو میزارم  بعد رفتن مهمونا مام رفتیم سر خاک و برگشتیم و قرار شد زود شام بخوریم و بریم خونه بابا جون سال تحویل خونه اونا باشیم و از اونجا زود بریم خونه اقا جون  چون احتمال میدادیم مهمونای زیادی واسه سر سلامتی بیان

 

درست ساعت7:30شب 29 که من مشغول اشپزی بودم و شمام همراهم تو اشپز خونه بودی چشمم افتاد دیدم بععععععععععععله شما اروم خودتو کشیدی بالا و چند قدم چهار دست و پا رفتی و بعد بازم تنبل شدی و دوباره سینه خیز حرکت کردی

 

اون لحظه من این جوری بودم         

 

بعد تند تند غذارو خوردیم 8راه افتادیم رفتیم خونه بابا جون وای که نمیدونی چه لذتی داشت لباس های عید رو تنت کردن و تو اغوش گرفتنت و اولین عید رو با تو که پاره تنم هستی بودن من این لحظه رو حاضر نیستم با همه دنیا عوض کنم

ساعت ٢٠:٢٠:٢٠ثانیه سال تحویل شد به مبارکی و میمنت

 

 

بلاخره درست وقت سال تحویل شما به خواب رفتیو منم که اصلا دلم نمیومد بیدارت کنم اما بابا جون بیدارت کرد و عیدی هاتو گرفتی و رو بوسی و دیده بوسی و................

 

اوولین جایی که رفتیم سر خاک مادر بزرگت بودتا سال نو رو. اول به ایشون تبریک بگیم و بگیم اگه کنارمون نیستی اما تا ابد به یادت هستیم و دوستت داریم

بعد رفتیم خونه اقا جونو تا ١٢شب مشغول مهمون داری شدیم و روز ٢٩ اسفند این جوری گذشت

 مامان سال خوب و خوش و سرشار از شادی واسه همه ارزو میکنه و امید وارم پسرک با هوشم سلامت و شاد باشه و مامان و باباش با بودنش احساس افتخار و سربلندی کنن

 

مامانی مام همه تلاشمونو میکنیم امسال سال خوبی رو برات بسازیم بوس بوس بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)