شیرین جونم دلتنگتم
اخ که این روزا چقدر دلم تنگه برای خوشگل خودم خانوم نازنینم دختر خاله مهربون تر از برگ گل ام شیرین ماهم
دلم یه ذره شده برا دیدنت کاش این فاصله لعنتی نبود تا دلم به بودنت خوش بود
یاد اون روزایی که تهران حسابی بهت زحمت دادیم باعث عذاب وجدانم میشه
روزها و شبهایی که محمد امین کوچولو بهونه میکرد اب رو تو با مهربونی وقتی من از کوره در میرفتمو حوصله اش رو نداشتم بغلش میکردی و ساکتش میکردی و من الان شرمنده اون روزها هستم
روزها که میگذرن تازه میفهمم دختر خاله هم عین خواهره و من شرمنده ام که در مورد تو کوتاهی کردم قول میدم جبران همه صبوری هاتو مهربونی هاتو بکنم اگه خدا عمری بهم بده
چشمانم به راه است شاید قاصدکی تنها خبری بیاورد از تو
گوشم به در است شاید ضرب اهنگ قدم هایت خوشی بپاشد بر لحظاتم
قلبم تیر که میکشد میفهمم که انگار در راهی تا بیایی
و من ناباورانه هنوز منتظرم تا با امدنت بهار میهمان خانه هایمان شود
زود بیا و بهار را نیز تحفه بیاور برایمان
دوستت دارم شیرین مهربونم