خبری از بی خبری
خیلی وقته که نتونستم بیام و عکسها و خاطرات جدید محمد امین جونم رو تو وبلاگ بذارم.تو این چند روز قبل عید این قدر کار داشتم که اصلا وقت نمی کردم از آموزش رانندگی گرفته تا دندون پزشکی و مراسمات خواهر عروس گلم و خرید های قبل عید و ...... تو این چند روز محمد امین ماشالله هزار ماشالله خیلی شیطون بلا شده و دیگه هر کاری به ذهنش می رسه انجام می ده از باز کردن کشو های زیر تلویزیون گرفته تا صدا کردن آدما به شیوه جدید ایشالله عکسهای جدیدشو زود زود میزارم تو وبلاگ آدم وقتی بزرگ شدن بچه خودش رو می بینه و با تمام وجود حس می کنه اونوقته که می فهمه خودشون هم یه روزایی اون شکلی بودن و ماماناشون چقدر براشون زحمت کشیدن.می خوام اینجا از مامان خوبم...