محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی یعنی تو

خبری از بی خبری

خیلی وقته که نتونستم بیام و عکسها و خاطرات جدید محمد امین جونم رو تو وبلاگ بذارم.تو این چند روز قبل عید این قدر کار داشتم که اصلا وقت نمی کردم از آموزش رانندگی گرفته تا دندون پزشکی و مراسمات خواهر عروس گلم و خرید های قبل عید و ...... تو این چند روز محمد امین ماشالله هزار ماشالله خیلی شیطون بلا شده و دیگه هر کاری به ذهنش می رسه انجام می ده از باز کردن کشو های زیر تلویزیون گرفته تا صدا کردن آدما به شیوه جدید ایشالله عکسهای جدیدشو زود زود میزارم تو وبلاگ آدم وقتی بزرگ شدن بچه خودش رو می بینه و با تمام وجود حس می کنه اونوقته که می فهمه خودشون هم یه روزایی اون شکلی بودن و ماماناشون چقدر براشون زحمت کشیدن.می خوام اینجا از مامان خوبم...
24 اسفند 1392

محمد امین و بر و بچه ها

خیلی وقت بود که این عکس رو گرفته بودیم ولی نمیدونم چرا یادمون رفته بود که بزاریم تو وبلاگ. اینجا محمد امین با 2 تا دختر عمو هاش یعنی رها و وانیا به همراه پسر عمه اش امیر حسین و اون یکی دختر عمه اش آیسا و بابایی نشسته   ...
9 اسفند 1392

خدایا ممنونم که لطفت شامل حالمون شد(محمد امین سلامتی اش را باز می یابد)

شکرت خدا هزاران بار شکرت که با لطف و نظر شما محمد امینم خوب شد     ای جانم بلاخره پسملم حالش خوب شد و مثل سابق داره شیطنت میکنه و اتیش میسوزونه و مامان هم با هر نگاهی که بهش میندازه اول خدا رو شکر میکنه و بعد پر درمیاره میره اسمونا سیر میکنه وبرمیگرده   پسرکم این مدت که بیمار بودی مامان اصلا دل و دماغ نداشت بیاد تو وبلاگت اخه یادت باشه که مامان و بابا با وجود نازنین شماست که نیروی ادامه زندگی رو میگیرن شمام که بیمار بشی خدای نکرده اون وقت مامان این شکلیه   الهی هیچ وقت بیماری و غم و دردت رو نبینم پسرم   بذار بگم از این روزهامون: شما ماشالا دیگه تند تند سه سوت اگه دلت بخواد خودتو سینه خیز...
8 اسفند 1392

عزیز دلم تسلیت

پسرکم سلام   کاش حالا حالا ها قسمت نبود و این پست رو برات نمیذاشتم اما افسوس   گل پسرم فوت نازنین مادر بزرگت رو تسلیت میگم   درسته شما درک درستی از پیرامونت نداری و سنت کمه و در اینده ایشونو بیاد نخواهی  داشت   اما مامان حتما از بزرگواری های ایشون قصه ها خواهم گفت برات   از اینجا مامان وشما دوتایی به  بابایی میگیم:   بابایی ایشاللا خدا مامان بزرگ رو بیامرزه ایشالا روحش شاد باشه بابایی ایشالا هر چی خاکه مامان بزرگه عمره شما باشه         اینجا مامان بزرگ حرم امام رضا هستن            ...
2 اسفند 1392

مدل جدید خوابیدن قند عسلم

مامان الهی دورت بگرده که با معصومیت تمام نشدنیت مثل فرشته ها میخوابی   میگی نه پس نگاه کن:           اینم از نمای نزدیکتر:         الهی مامان فدات شه تو این حالت میخوام برت دارم اینقدر ماچ آبدار ازت بردارم اینقدر بچلونمت تا عطش عشقم بهت کمی آروم شه اما شما خوابی و من یه لحظه خواب آرومت رو با دنیا عوض نمی کنم پس عزیزترینم اسوده بخواب و خوابهای رنگین ببین  و بدون که مامان همیشه بالای سرت مواظبه  تا تو آرومو بی دغدغه لالا کنی  و من با تماشای به تو به یه جایی بالاتر از بهشت خدا پا میزارم  خدایا سپاسگزارم...
2 اسفند 1392

سپاس از یک همراه همیشگی (ممنون ارزو جون)

ارزو جان سلام ممنونم که همیشه به ما سر میزنید و بیشتر سپاسگزارم که نکته مهمی رو بهم یاداوری کردید اون مورد رو لحاظ کردم مرسی اصلا حواسم به اون بخشش نبود شما و دخملی گلمون برام واقعا عزیز هستین و شمارو خواهرانه و ارمینا جونم رو خاله اااااااااااانه دوست دارم(وکلمه جدید ساختم مگه نه ) ایشالا سلامت و سعادتمند باشین و مارو هم فراموش نکنید ...
2 اسفند 1392

بازی بازی بازی

پسرک مو طلایی مامان نمیدونی وقتی شما مشغول بازی میشی مامان چه لذتی میبره از تماشای به شما   پسملی مامان مشغول بازی با جغجغه هاش تو تختش       اینجا محمد امینم دیگه خسته شده به عروسک هاش تکیه میده     اله فدای تو پسر باهوش که مامان هر جا کمین بگیره تا نبینیش متوجه میشیو زل میزنی به دوربین     اینجام لم دادی به خرس خوشگلت       الهی همیشه شاد باشی و سالم و دل شاد مامانی     ...
2 اسفند 1392

دومین خرابکاری محمد امین

پسرک بازیگوش من سلام مامانم فسقلی مامان الان که دارم این پست رو برات میذارم هنوزم باورم نمیشه   اخه دردونه مامان شما چه جوری این کارو کردی با بابایی پریشب داشتیم تی وی میدیدیم که یه هو بابایی چشمش افتاد به شما و دید بعععععععععععععله کتابچه روروکت رو شکستی و داری باهاش ور میری تو این حالت مارو میگی قیافه مون این شکلی شد   اینم گواه ادعای من       اینم لحظه ی بعد خندهی ماست که شما متعجبانه و غریبانه زل زدی به دوربین     مال خودمه به شما چه مربوط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟         و هدفت از کندن کتابچه موسیقی روروکت مع...
2 اسفند 1392

دومین دندون گل پسرم مبارکه

سلام گل پسرم عزیزترینم تو دنیا تویی میدونی مگه نه  مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     الهی مامان فدات شه که اینقدر مظلومانه و اروم درد میکشی اما به روت نمیاری همش شبا بیقراری میکردی و مامان هم کلافه میشد که ای وای محمد امین باز چرا بیقراری   اما روز ١٢ بهمن معلوم شد که بععععععععععععععععععله     دندون دومت هم به سلامتی اومد از لثه نازت بیرون و شما راحت که نه اما کمی اوضاع و احوالت بهتر شد     مبارکت باشه مامانی و ممنون که مامان رو شاد و خوشحال کردی پسملم بوس بوس بوس ...
2 اسفند 1392